ديشب عجيب حالي داشتم. گرفته. خراب. آشفته.... جوري كه با همه تلاشي كه شد ديگه نشدو با همه وجود و احساس زد...!..ن زير گريه جوري كه نتونستم جلوي هيچ كدوميشونو بگيرم. پس! بيخيال شدمو خوب نگاش كردم يعني نگاشون كردم!
حس جالبي بود چون نتونستم جلوشو بگيرمو با همه وجودم زدم زير خنده جوري كه.....
راستي! يه موضوع جالب
بعد از هر خنده اي كه واقعي و از ته دل باشه ناخوداگاه بعدش از چشماي آدم اشك مياد ولي بعد از هر گريه اي چه ناخوداگاه چه خوداگاه و هر مدل ديگه اي كه شما بگين هيچ خنده اي مشاهده نميشه البته اگر.....مهم نيست!
ميدوني خيليا مردنو پايان شب سياهو نديدن.
داشتم ميگفتم... ديشب حال عجي....
ببخشيد....الان ميام
حس جالبي بود چون نتونستم جلوشو بگيرمو با همه وجودم زدم زير خنده جوري كه.....
راستي! يه موضوع جالب
بعد از هر خنده اي كه واقعي و از ته دل باشه ناخوداگاه بعدش از چشماي آدم اشك مياد ولي بعد از هر گريه اي چه ناخوداگاه چه خوداگاه و هر مدل ديگه اي كه شما بگين هيچ خنده اي مشاهده نميشه البته اگر.....مهم نيست!
ميدوني خيليا مردنو پايان شب سياهو نديدن.
داشتم ميگفتم... ديشب حال عجي....
ببخشيد....الان ميام