د يشب ديدم يكي برو بر داره منو نگاه ميكنه هرچي اين دست اون دست كردم ديدم نه بيخيال نيمشه! يه خورده روش دقيق شدم ديدم انگاري ميخواد با نگاش يه چيزي بگه چهرش برام آشنا بود اما نمي فهميدم اونا كي و كجا ديدم. تصميم گرفتم به مغزم بيشتر فشار بيارم!! .........آره پسر خودشه همون دوست قديميه اين همونيه كه حدود 3,4 يا بيشتر از هم جدا شديم از بچهگي با هم بزرگ شده بوديم من اونو خوب ميشناختمش با همه اخلاقاش, عادتاش, نقطه ضعفاش, مي تونستم راحت فكرش بخونم فقط لازم بود يه كم به چشماش نگاه كنم و.... اما الان كه من خيلي وقته به چشماش خيره شدم ولي.....
چهرش خيلي عوض شده حركاتشم همينطور ظاهرش خوبه اما...اما انگاري يه غم عجيبي تو وجودشه مثل كسايي شده كه حكم دار زدنشون صادر شده و دارن انتظار مي كشن يا مثل كسي كه وسط يه بيابون تنها مونده بدون.... اما قبلن همه ما دوتا فقط همو داشتيم .چشماش هم مثل قبل نيست جداي از اينكه شاديه اون موقع هارو نداره يه غرور خاصي تو نگاشه و وحشت!!! يه لحظه صبر كن شايد خودش نيست اما نه ....خواستم صورتشو لمس كنم آخه خيلي دلم واسش تنگ شده بود, يه لحظه موندم! شايد بفمهمه كه من فهميدم, بفهمه كه من فهميدم چقد داغونه, بفهمه كه من بخاطرهمين حالتاش تنهاش گذاشتم, بفهمه كه .... دستمو كشيدم. خواستم يه لبخندي بهش بزنم اما گفتم حتما ميفهمه كه مي خوام مسخرش كنم, تحقيرش كنم! واسه آخرين دفعه به چشماش خيره شدم.... اون غير قابل نفوذ تر از اين حرفا بود.
پس! خمير دندونو مالوندم رو مسواكو شروع كردم سابيدن !! بعدشم پيرنمو دروردمو پريدم زير تخت يعني ببخشيد زير پتو!!!!
فكر اينكه ......
ببخشيد....الان ميام.
چهرش خيلي عوض شده حركاتشم همينطور ظاهرش خوبه اما...اما انگاري يه غم عجيبي تو وجودشه مثل كسايي شده كه حكم دار زدنشون صادر شده و دارن انتظار مي كشن يا مثل كسي كه وسط يه بيابون تنها مونده بدون.... اما قبلن همه ما دوتا فقط همو داشتيم .چشماش هم مثل قبل نيست جداي از اينكه شاديه اون موقع هارو نداره يه غرور خاصي تو نگاشه و وحشت!!! يه لحظه صبر كن شايد خودش نيست اما نه ....خواستم صورتشو لمس كنم آخه خيلي دلم واسش تنگ شده بود, يه لحظه موندم! شايد بفمهمه كه من فهميدم, بفهمه كه من فهميدم چقد داغونه, بفهمه كه من بخاطرهمين حالتاش تنهاش گذاشتم, بفهمه كه .... دستمو كشيدم. خواستم يه لبخندي بهش بزنم اما گفتم حتما ميفهمه كه مي خوام مسخرش كنم, تحقيرش كنم! واسه آخرين دفعه به چشماش خيره شدم.... اون غير قابل نفوذ تر از اين حرفا بود.
پس! خمير دندونو مالوندم رو مسواكو شروع كردم سابيدن !! بعدشم پيرنمو دروردمو پريدم زير تخت يعني ببخشيد زير پتو!!!!
فكر اينكه ......
ببخشيد....الان ميام.