Friday, May 31, 2002

امروز قشنگترين و بهترين روز عمر من بود كه شايد ديگه هيچوقت از يه روز تا اين حد لذت نبرم. بد نيست كه واسه شما هم تعريف كنم:
امروز صبح وقتي بلند شدم قبل از هر كاري در كمال نا باوري ديدم كه... ( منظورم از بلند شدم يعني از تو جا بلند شدم يا بهتر بگم از تخت اومدم پائين نكه اوفتادم پائين ! نه ! پاهامو گذاشتم پائين تخت اونوقت بلن... نه! نه! اين كه نيمشه چون من هميشه از سمت راست بلند ميشم پس به احتمال زياد اول پاي راستمو گذاشتم پايين حالا اين مهم نيست بريم سر اصل مطلب) (ببينيد من خوابيده پامو پائين نميذارما اول از همه ميشينم چه جوري؟!! ببين آدم وقتي خوابيده زاويه 180 درجه داره . درسته؟ خوب! منم همينطور 180 بودم كه خواستم بشينم پس زاويه رو كم كردم "از شيكم!" تا به 90 رسيد البته احتمال داره تا 80 هم رسيده باشه ولي مطمئنم از اين كمتر نشده!!!! كه البته قبل از همه اينا حس كردم كه وقتشه ديگه بلند شم بعد زاويه رو كم كردم! بعد از اينكه نشستم اونوقت "شرمنده" از قسمت باسن حدود 95 درجه چرخيدم شايد هم كمتر يييييا بيشتر! نميدونم؟ اول پاي راست بعدش چپ اونوقت بود كه زاويه زانو رو انقد زياد كردم كه به حالت ايستاده درومدم) (ولي ببين اينجا يه چيزي لنگ ميزنه اونم اينه كه من قبل اينكه اقدام به نشستن كنم چشمامو وا كردم يا وقتي نشستم! ييييييا....دم نمياد!! ولي احتمالش زياد كه.....؟؟؟
ببخشيد.....الان ميام!
اااااا .... داشتم اينو ميگفتم كه امروز صب.....
ببخشيد, ببخشيد.....الان ميام.
src="http://c24.statcounter.com/counter.php?sc_project=2439738&java=0&security=9dddef76&invisible=0" alt="website hit counter" border="0">